چه خوب که هستی …


از جوانی ام گله دارم

متن های عاشقانه

  داشتم به چشمانت فکر میکردم که دیدم با نفس هایم شیشه ی پنجره ی قطار را بخار گرفته...  با انگشتم روی پنجره اش، دو نقطه روی هم کشیدم و یک پرانتز بسته و زیرش نوشتم :   چه خوب که هستی ...
داشتم به چشمانت فکر میکردم که دیدم با نفس هایم شیشه ی پنجره ی قطار را بخار گرفته…
با انگشتم روی پنجره اش، دو نقطه روی هم کشیدم و یک پرانتز بسته و زیرش نوشتم :
چه خوب که هستی …



نظرات شما عزیزان:

MAHTAB
ساعت13:00---14 تير 1393



بعضی ها رو باید از توی رویات بکشی بیرون و محکم بغلشون کنی

بعد آروم در گوشش بگی:

آخه تو چرا واقعی نیستی لا مصب...؟


mahtab
ساعت16:30---25 خرداد 1393
\غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم , تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد , من در این ویرانه ها احساس غربت می کنم


mahtab
ساعت16:28---25 خرداد 1393
مغرورانه اشك ريختيم چه مغرورانه سكوت كرديم چه مغرورانه التماس كرديم چه مغرورانه از هم گريختيم غرور هديه شيطان بود و عشق هديه خداوند هديه شيطان را به هم تقديم كرديم هديه خداوند را از هم پنهان کرديم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 6 ارديبهشت 1398برچسب:احساسی,ساعت 18:29 توسط Vahid| |


Power By: LoxBlog.Com